دلالها نفت ایران را ارزان فروختند (مصاحبه با تجارت فردا 4 آبان 92)
1. پس از تحریم نفت ایران شاهد ظهور برخی افراد خاص به عنوان دلال در عرصه معاملات نفتی بوده ایم. این پدیده در عرصه اقتصاد ایران چه فرصت ها و تهدیدهایی را ایجاد کرده است؟
پاسخ 1- بنده از اول با این نوع كارها كه به بهانه ورود بخش به اصطلاح خصوصی یا بخش خواص، به فروش و صادرات نفت انجام مي شد، مخالف بودم و بارها عرض کردهام که عدهای بدنبال سوءاستفاده از تحریم ها به نفع خود بودهاند. شرکت نفت در بازاریابی و فروش نفت که مشکلی نداشت که بخواهد به مشتری داخلی بفروشد و یا کسی در فروش و بازاریابی کمک کند. بعد هم چه کسی این کارها را بلد است و رزومه و سابقه و شناسنامهاش که اینکار را بلد است کجاست؟ مشکل این است که در راستای تحریمها، مشتریان ما را واردار کردند که کمتر نفت ایران را بخرند (حالا از هر کسی) و نیز آن را هم که میفروشیم انتقال پولش مشکل است. بنده با گسترش بخش خصوصی و کوچک شدن دولت مخالف نیستم اما اینکه کسی برود نفت ایران را با ناشیگری زیر قیمت به همان بازار سنتی خودمان بفروشد و بازار را خراب کند که بعد بیاید با ارز آن بازی کند و از تفاوتنرخ عرض منتفع شود یا از تاخیر در پرداخت پول نفت منتفع شود، این خصوصی سازی نیست بلکه مصداق دقیق رانتخواری است. اگر بخش خصوصی داخلی وجود دارد که میتواند نفت را ارزی بخرد و در بیرون پالایشگاه و حساب بانکی معتبر دارد و رزومه و سوابق لازم را دارد و استانداردهای دیرینه شرکت نفت را تامین میکند، خير مقدم اما آيا اينگونه عمل شده است؟ بنظر من اين نحوه كار براي اقتصاد ما فقط تهديد بوده است و بازراهاي نفت ما را بيشتر خراب كرده است تا درست كند. بعضيها سالها بود كه منتظر فرصت چنين ورودي بودند ولي چون به هيچ وجه منطق نداشت اجازه ورود نمييافتند و تحريمها بهانه خوبي شد.
2. تحریم نفت ایران تا چه اندازه در رشد اقتصاد های غیر رسمی نظیر دلالی و قاچاق موثر بوده است؟
پاسخ2- ببنيد اصولا معناي اقتصاد سياه يا زيرزميني چيست؟ اقتصاد سياه لزوما به معناي خريد و فروش اقلام بد و خلاف قانون نيست، اقتصاد سياه بخشي از فعاليتهاي اقتصادي است كه بدون مجوزهاي لازم و خارج از كنترل دولت يا دولتها و خارج از مجاري رسمي و بصورت غير شفاف انجام ميشود. به اين معنا اصولا تحريمها و نه تنها تحريم نفت، عدم شفافيت را گسترش ميدهد. چرا چون شما براي تامين نياز كشور و حل مشكلات ميخواهيد تحريمها را دور بزنيد دور زدن تحريم يعني چه؟ دور زدن تحريم از جهت اينكه نيازي را تامين و مشكلي را حل كند خوب است اما از منظر ديگر اصولا يعني تجارت كردن و پول جابجا كردن و نقل و انتقال كالا، خارج از سازوكارهاي شناخته شده و متداول جهاني كه شفافيت هم دارد پس به اين معنا در واقع دور زدن سازوكارها و ضوابط و مجاري شناخته شده هم هست. و طبعا دلالي و قاچاق را گسترش ميدهد و هزينهها وريسك ها را بالا ميبرد. وقتي شما نميتوانيد كالائي را بطور رسمي و شفاف ثبت سفارش دهيد و طرف مجاز نيست به شما بفروشد بايد واسطه و دلال پيدا كنيد و نقد معامله كنيد.
3. با توجه به اینکه نفت ایران با فرمول مشخص خود مورد تحریم قرار گرفته چرا وزارت نفت محموله های خود را در اختیار برخی افراد حقیقی و حتی حقوقی برای فروش قرار داد؟ مگر افراد می توانند تغییری در فرمول نفت ایران به وجود آورند؟!! آیا این هوشمندی پایین متولیان صنعت نفت ایران را نمی رساند؟
پاسخ 3- در پاسخ سئوال اول عرض كردم كه اصولا مسئله همين است كه ميگوئيد، يعني تحريم نفت ايران اين بود كه تحريم كنندگان، خريد نفت ايران را براي همه كشورها ممنوع كردند و به كشورهاي خاصي مجوز دادند كه نفت ايران را بصورت محدود بخرند و اين مجوز هم شش ماه يكبار تمديد و ميشد و معمولا در هر تمديد محدودتر هم ميشد و مسئله هم نفت ايران بود و نه مثلا نفتي كه شركت نفت يا دولت ايران مستقيم ميفروشد. پس فرقي نميكند كه چه كسي بفروشد. ضمن اينكه هيچ كس در ايران به اندازه صنعت نفت تجربه در بازاريابي و فروش نفت ندارد و شركت نفت هم در دورههاي مختلف بعد از انقلاب با انواع تحريمها دست و پنجه نرم كردهاست. بنابراين بنظر من موضوع بيشتر بهانه بود كه عدهاي وارد شوند.
4. بهتر نبود بهجای سرگردان کردن نفت ایران و دست به دامن شدن برخی دلالان در چاه های خود را ببندیم و از صادرات غیر رسمی آن چشم بپوشیم؟!
پاسخ4- عملا هم همين اتفاق افتاده است. يعني عملا اين دلالان جديد نتوانستند صادرات كشور را اضافه كنند و اگر هم نفت فروختهاند عمدتا به همان مشتريان كه ميتوانستنند بخرند فروختهاند ولي گاهي به دليل نابلدي و يا به طمع استفاده از مابهالتفاوت نرخ عرض و چرخاندن پول و دير تسويه كردن آن، نفت را زير قيمت هم فروختهاند و بازار ايران را خراب كردهاند. البته ممكن است استثنائاتي وجود داشته باشد كه بازار جديدي را اضافه كرده باشند و من منكر نيستم، اما بسيار محدود بوده است.
5. بابک زنجانی و بابک زنجانی ها چه خدماتی به اقتصاد کشور کرده اند؟ آیا می توان خدماتی را متصور شد؟ آیا بابک زنجانی به پدیده ای در عرصه اقتصاد کشور تبدیل شده است؟
پاسخ 5- فکر می کنم در پاسخهاي قبلی در این مورد توضیح کافی داده باشم. ضمن اینکه حدسم این است که بعضیها که خیلی بزرگنمائی شدهاند چندان هویتی ندارند و بیشتر به قول فرنگی ها اینترفیس یا اسکرین سیور هستند.
6- در مورد قراداهاي توسعه ميادين که پیش از این و در دولت نهم و دهم به امضا رسیده بود. اخيرا برخی از این قراردادها لغو و برخی دیگر اصلاح شد. چقدر این کار را کارشناسی میدانید؟
پاسخ6- اگر اینکار شده باشد بسیار درست بوده است. در دوره دولتهای نهم و دهم تفاهمنامه ها و قراردادهائی در مورد توسعه بسیاری از میادین منعقد شده بود که نه میدانهای مورد قرارداد از اولویت توسعه ، خصوصا در شرایط تحریم، برخوردار بودند و نه شرکتهای طرف قرارداد برمبنای درستی انتخاب شده بودند و از صلاحیت لازم برخودار بودند. در شرایط تحریم و حتی در شرایط عادی باید توانائیها بر اولویتها متمرکز شود و کار به سرمایهگزار توانا و کاردان سپرده شود. وزير قبلي نفت اعلام كرد كه همه ميادين نفتي و گازي كشور را تعيين تكليف خواهد كرد معنايش اين بود كه مي خواهد براي توسعه همه ميادين قرارداد ببندد، كسي هم نگفت كه كشوري كه حدود دويست ميدان نفتي و گازي دارد حتي در بهترين شرايط عادي نميتواند و نبايد همه ميادين را همزمان توسعه دهد ، بلكه بايد نقشه راه دشتهباشد و براساس اولويت بندي كار كند، چه رسد به شرايط تحريم. بعد هم به صراحت گفت كه بدون مناقصه كار را به پيمانكاران واگذار ميكند، بدون مناقصه يعني بدون ضابطه و خارج از سازوكارهاي قانوني و اين يعني عدم شفافيت بعد هم با شركتهائي قرارداد بستند كه تنها دو سه روز قبل از قرارداد ثبت شده بودند و همه اينكارها در يك فضاي تحريمي و به بهانه دور زدن تحريم يا زدن در دهان خارجيها كه نميآيند در توسعه ميادين ما كار كنند و سرمايهگزاري كنند، رخ ميداد . من نگرانم اين رانتهاي عظيمي كه در واقع بهبهانه تحريم و در شرايط تحريم و براي دور زدن آن بوجود آمده و نگراني از محروم شدن از اين رانتها نگذارد كه سياستخارجي ما به سمت حل مشكل حركت كند، البته معمولا كسي نميگويد كه من نگران منافعم هستم بلكه ميگويد نگران خلل در مرگ بر آمريكا! و اصول و ارزشها هستم.
وبلاگ دیگر و جدیدتر من